| بسـم اللّـه الرحمـن الرحیـم |
499 :: هو مورو

499

وقتی با ناراحتی از حرف شب قبلش قصد اومدن کردم و صبح زمان حرکت با این حرف مواجه شدم که جایی که میری حضور مفید داری یا مثل اینجا الکی؟ و من برخلاف همیشه که لبخند میزدم سکوت کردم و با یه چهره گرفته و خداحافظی معمولی اومدم. و حتی برای ناراحت شدنِ به حقم حرف شنیدم.

.

› دلگیرم. از لطف‎های کرده و حرف‎های شنیده. و نباید باشم.

› دو روزه که روزی سه ساعت با یار حرف می‎زنم اما آروم نمی‎گیرم.

› فقط از خدا می‎خوام روحمو روز به روز بزرگ و بزر‎گ‎تر کنه.

16:37 | Sunday 19 Khordad 1398
همه ما
شکستگی‌هایی داریم
که نور
از طریق آن‌ها
به ما وارد می‌شود..
طراح قالب: عرفان قدرت گرفته از بلاگ بیان |