انگشت دستم طوری موند لای یه کشوی تیز و زخم شد که تا دو روز وضوی جبیرهای میگرفتم. آب بهش میخورد چنان میسوخت که ضعفم میزد.
امروز که بازش کردم از صبح به فرایند ترمیمش چشم دوختم؛
بلاتشبیه مثل بتونهکاری داخلش داره پر میشه :)
.
› خلقت خیلی عجیبه.
04:27 | Saturday 28 Farvardin 1400