با دهن روزه ازتون یه بطری خون نگرفتن که عاشقی از سرتون بپره!
.
› دفعات قبل (چکاپ) خوب بود، ولی اینبار داشتم راه میرفتم یهو دیگه هیچی نفهمیدم!
وقتی چشامو باز کردم که وسط آزمایشگاه افتاده بودم و مامان داشت دکترو صدا میزد :|
حالا به هوش اومدم، تو همون حالت افقی میپرسم غش کردم؟ بعدم میزنم زیر خنده :)))
تجربه جالبی بود کلا :)))
12:12 | Tuesday 08 Khordad 1397