وقتی قبول میکنی با آدمی با یه عقیده مشخص زندگی کنی، باید با کل عقیدهش به طور یه پکِ کامل زندگی کنی. نمیتونی به هوای یه بخش از تفکرش بری جلو و بخش دیگه رو قبول نکنی. نمیتونی دختری که با تفکر کاملا مدرن و نازپرورده بزرگ شده رو واسه نوع پوشش، تفریح و فعالیتهاش بخوای، اما انتظار داشته باشی نگاهش به مادری نگاه مقدسی باشه! نمیتونی دختری که تفکرش با گزارههای سرعت و ثروتِ سرمایهداری عجین شده رو واسه فعالیتهای کاری شبانهروزی و ارتباطات خاص خودش بخوای ولی همزمان بخوای برات کار خونه انجام بده وقتی به قول خودش میتونه عوض غذا پختن دوتا پروژه بیشتر برداره و پول بیشتری بگیره!
.
› دختر خانم عقیدهش این بوده که نمیخواد بچهدار شه چون اندامش خراب میشه! و زندگیشون تو سالهای اولیه به پایان رسید..
› واسه مَردش هم همینه.
12:41 | Saturday 21 Esfand 1400