| بسـم اللّـه الرحمـن الرحیـم |

876 :: هو مورو

هو مورو

یا ذوق‌مرگِ وصل،
یا دق‌مرگِ هجران
ما مرگمان حتمی‌ست؛
میلِ تو کدام است؟!

876

1404/05/23 | 11:52

هفت سال پیش در چنین روزی به یکدیگر محرم شدیم.‌ از او می‌پرسم؛ از این هفت سال چه یاد گرفته‌ای؟ خودم پاسخ می‌دهم؛ اینکه هیچ چیزی در زندگی نمی‌تواند تنهایی انسان را پر کند! در عاشقانه‌ترین، غمگین‌ترین، خوش‌بخت‌ترین و طاقت‌فرساترین لحظات، انسان تنهاست! دوست، پدر، مادر، آشنا و هرکس دیگر، مرحمی‌‌ست موقت بر این درد، که درمانش نمی‌کند. همسرِ خوب نیز. دردها را می‌کاهد، مسیر را آسان‌تر می‌کند، اما نمی‌تواند دست در خلقت خدا ببرد! او بشر را برای خودش ساخته! رویش غیرت دارد! نعمت را می‌دهد تا پس از رسیدن، به انسان بفهماند مقصد اینجا نیست. یار؛ همسری خوب نه، فراتر از خوب است. و پس از هفت سال از او ممنونم که تداعی‌کننده تنهایی‌ام در برابر خداست! می‌دانم شاید عجیب به نظر برسد، اما این عاشقانه‌ترین مدح من از اوست!

  • 04/05/23

نظرات  (۱)

  • .. میخک..
  • عاقبت بخیر شید الهی :`)

    ممنون از دعای خوبتون. شما هم :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">