| بسـم اللّـه الرحمـن الرحیـم |
697 :: هو مورو

697

انگشت دستم طوری موند لای یه کشوی تیز و زخم شد که تا دو روز وضوی جبیره‌ای می‌گرفتم. آب بهش می‌خورد چنان می‌سوخت که ضعفم میزد.

امروز که بازش کردم از صبح به فرایند ترمیمش چشم دوختم؛

بلاتشبیه مثل بتونه‌کاری داخلش داره پر میشه :)

.

› خلقت خیلی عجیبه. 

04:27 | Saturday 28 Farvardin 1400
همه ما
شکستگی‌هایی داریم
که نور
از طریق آن‌ها
به ما وارد می‌شود..
طراح قالب: عرفان قدرت گرفته از بلاگ بیان |