همینجا بود که نشسته بودیم و گفت: بستنی تون آب نشه!
و من گفتم: یخورده سختمه تو این شرایط چیزی بخورم.
.
› رفتیم جایی که دومین جلسه صحبتمون باهم اونجا بود، امشب.
› دقیقا نشستیم تو همون نقطه
› با این تفاوت که اون زمان دوتا جوون نسبتا غریبه بودیم،
› و حالا همسر همیم :)
02:41 | Saturday 03 Azar 1397